وقتی نماز می خوانیوقتی وضو گرفتی،
به سوی خانه اش ایستادی،به یگانگی اش شهادت دادی،از بخشندگی و مهربانیش یاد کردی،وقتی از او خواستی که به راه راست هدایتت کنند،پیغام مرا هم به او برسان،
بگو پیغامی از یکی از مغضوبینت دارم،بگو مغضوبین را از شر هدایت یافتگانش محفوظ دارد،بگو آنها که هدایت یافته ترند، شمشیرشان برنده تر است،
هر روز مغضوبین را برای قربانی به درگاهت می آورند،هر روز بدن مغضوبین را با شلاق احکامت کبود می کنند،
ازمناره هایی بگو که تیمور لنگ از جمجمه های انسانی و به نام او درست کرد،از خالدابن ولید بگو که جویی از خون مغضوبین راه انداخت، تا نذر خود را ادا کند،و خدایت او را شمشیر خدا لقب داد،از شاه اسماعیل بگو، هدایت یافته ای که به دیگر هدایت یافتگانش هم رحم نکرد،
بگو، به خاطر بخشندگیش ، زمین را بوی خون فراگرفته است،بگو مغضوبین، مهربانی را شکل دیگری تعریف می کنند،آنها به همه انسانها عشق می ورزند،می خواهند در این دنیا بهشتی برای همه انسانها بسازند،
بگو مغضوبین کسی را نجس نمی دانند،کسی را برده دیگری نمی خواهند،زن را به کام مرد نمی خواهند،بگو مغضوبین کنیز و حرمسرای هدایت یافتگانت را نمی خواهند،بگو مغضوبین اخلاق خداییت را رذیلتی برای زمینیان می دانند،بهشت و حوری نمی خواهند،نهرهای شیر و عسل نمی خواهند،
رودهایی با آب زلال می خواهند،عشقهایی زمینی می خواهند،به دنبال وجدان انسانی خویش هستند،اخلاق آسمانی نمی خواهند،فقط این چند روز زندگی دنیا را می خواهند،
بگو مغضوبین دشمنی با تو ندارند،اگر شمشیر هدایت یافتگانت بالای سرشان نبود، متوجه حضورت هم نمی شدند،بگو مغضوبین ، او را به شکل شمشیر و شلاق می بینند،بگو همین چند روز هستی را به مغضوبینت امان ده ،و آنها را ازشر کسانی که به راه راست هدایت کرده و نعمتشان دادی محفوظ دار.
امید کسروی
وقتی وضو گرفتی،
به سوی خانه اش ایستادی،
به یگانگی اش شهادت دادی،
از بخشندگی و مهربانیش یاد کردی،
وقتی از او خواستی که به راه راست هدایتت کنند،
پیغام مرا هم به او برسان،
بگو پیغامی از یکی از مغضوبینت دارم،
بگو مغضوبین را از شر هدایت یافتگانش محفوظ دارد،
بگو آنها که هدایت یافته ترند، شمشیرشان برنده تر است،
هر روز مغضوبین را برای قربانی به درگاهت می آورند،
هر روز بدن مغضوبین را با شلاق احکامت کبود می کنند،
ازمناره هایی بگو که تیمور لنگ از جمجمه های انسانی و به نام او درست کرد،
از خالدابن ولید بگو که جویی از خون مغضوبین راه انداخت، تا نذر خود را ادا کند،
و خدایت او را شمشیر خدا لقب داد،
از شاه اسماعیل بگو، هدایت یافته ای که به دیگر هدایت یافتگانش هم رحم نکرد،
بگو، به خاطر بخشندگیش ، زمین را بوی خون فراگرفته است،
بگو مغضوبین، مهربانی را شکل دیگری تعریف می کنند،
آنها به همه انسانها عشق می ورزند،
می خواهند در این دنیا بهشتی برای همه انسانها بسازند،
بگو مغضوبین کسی را نجس نمی دانند،
کسی را برده دیگری نمی خواهند،
زن را به کام مرد نمی خواهند،
بگو مغضوبین کنیز و حرمسرای هدایت یافتگانت را نمی خواهند،
بگو مغضوبین اخلاق خداییت را رذیلتی برای زمینیان می دانند،
بهشت و حوری نمی خواهند،
نهرهای شیر و عسل نمی خواهند،
رودهایی با آب زلال می خواهند،
عشقهایی زمینی می خواهند،
به دنبال وجدان انسانی خویش هستند،
اخلاق آسمانی نمی خواهند،
فقط این چند روز زندگی دنیا را می خواهند،
بگو مغضوبین دشمنی با تو ندارند،
اگر شمشیر هدایت یافتگانت بالای سرشان نبود، متوجه حضورت هم نمی شدند،
بگو مغضوبین ، او را به شکل شمشیر و شلاق می بینند،
بگو همین چند روز هستی را به مغضوبینت امان ده ،
و آنها را ازشر کسانی که به راه راست هدایت کرده و نعمتشان دادی محفوظ دار.
امید کسروی