برخلاف باور عموم در جهان اعتقادات اسلامی، قرآن مسلمانان نیز تحریف شده است. این نوشته برپایه ی اسنادی که راوی در مستند علمی زیر معرفی کرده، به جمع بندی نکات ارایه شده می پردازد:
{به آن دسته از پارسی زبانان که درک مفاهیم فلسفی-تاریخی زبان انگلیسی برایشان سنگین است پیشنهاد می شود نخست متن را مطالعه کرده و سپس به تماشای ویدئو بنشینند.}
مسیحیان و یهودیان باور دارند که کتاب مقدسشان اگرچه از جانب «خدا» به پیامبران الهام شده است، توسط بشر به نگارش درآمده است. از جایی به آنها الهام شده و آنها تنها قلم در دست گرفته بصورت اول شخص مفرد کلامی را نگارش کرده اند. حال اینکه مسلمانان باور دارند کلمه کلمه ی قرآن از جانب «خدا» به همت کلام محمّد آورده شده است و در آن هیچگونه انحرافی وارد نگشته است و در نهایت آنها که قرآن را نوشته اند هیچ دخل و تصرفی در «کلام خدا» وارد نکرده اند ولو یک حمزه بیجا قرار نگرفته است… ادعای عجیبی است! ما از خود می پرسیم مگر چنین دقت بالایی از جانب بشر که بقول خودِ اهل اسلام «جایزالخطاء» می باشد، ممکن است؟!
در سال 1972 میلادی، در ناحیه ی صنعاء از توابع یمن و در میان باقی مانده های یک انبار قدیمی وابسته به یک مسجد باستانی بقایای قرآنی پیدا شده است که متعلق به نیم قرن پس از مرگ محمّدبن عبدالله می باشد. نکته جالب راجع به این قرآن این است که کلمات خالی از هرگونه اِعراب بوده و تصاویری از معماری مساجد اولیه در لابلای صفحات و در کنار آیات نقش بسته است. همچنین با عبور نور فرابنفش از آن مشخص شده که بسیاری از صفحات یک مرتبه شسته شده و دوباره کلمات بر روی آنها نقش بسته است. در این فرآیند معانی کمی تغییر کرده اما مهمتر از آن اینکه چهارچوب موضوعی فصول مختلف دگرگونه شده است.
پرفسور گِرد پوین (Prof. Gerd Puin) – محقق و قرآن شناس آلمانی – نتیجه می گیرد که قرآن کلمه به کلمه به یکباره نوشته نشده است. به تدریج قسمتهایی به آن اضافه شده، تغییرات حاصل آمده و قسمتهایی هم از آن حذف شده است. پرفسور پَتریک سوکدیو (Prof. Patrick Sookhdeo) – از موسسه مطالعات اسلام و مسیحیت – معتقد است چنانچه مطالعات پرفسور پوین صحیح باشد، قرآن آن کتابی نیست که گفته می شود از»زبان محمّد تحت تاثیر جبرئیل» آورده شده؛ بلکه سالها (در صد سال پس از مرگ وی) به تدریج این کتاب تغییر یافته و مداوماً ساخته و پرداخته شده است.
در سال 2001 میلادی محقق دیگری از آلمان که بنا بر تهدید مسلمانان هویت خویش را فاش نکرده است به نتایج جدیدی در قرآن پژوهی آکادمیک دست یافت. او به این نتیجه رسید که یک پنجم تا یک سوم کل قرآن صنعاء شامل کلمات بی معنی، لااقل فاقد معانی مشخص و دقیق بر اساس ادبیات عرب بوده است؛ به نوعی بیشتر دارای نمایش ادبی-اسطوره ای بوده تا اینکه یک کتاب مکتبی به شکلی که امروز در اختیار داریم بوده باشد. نشانه هایی (اِعراب) که بعدها و به تدریج بر واژگان قرآنی اضافه شده اند در جهت معنادار کردن کلمات قرآن و ایجاد واژه برای ادبیات عرب بوده است.
نتیجه ای که این محقق برجسته آلمانی بدان دست می یابد این است که قرآن پس از مرگ محمّد و به تدریج دچار تحریف سطحی گشته و معنای برخی از واژگان دگرگونه شده است. بطور مثال در آنجا که الله به مؤمن خویش بابت جهاد در راه او وعده دریافت هفتاد و دو حوری بهشتی داده است در قرآن صنعاء تنها به وعده ی 72 شاخه انگور نگاشته شده است. این میوه خوش طعم و پر فایده در عربستان آن زمان یافت نمی شد و در باغهای مجلل پادشاهی ایران زمین (ساسانیان) به وفور در اختیار بود… لااقل می توان چنین نتیجه گرفت، قرآنی که امروز در دسترس ماست، با کتابی که محمّدبن عبدالله دستور نوشتنش را در زمان حیات خود صادر کرد، تفاوت لغوی و تا درصدی ماهوی دارد.
No comments:
Post a Comment