Thursday, 21 April 2011

جرج برناردشاو

سخنان جرج برناردشاو


....روزی مردی داخل چاله ای افتاد و بسیار دردش آمد

!یک روحانی او را دید و گفت :حتما گناهی انجام داده ای
!یک دانشمند عمق چاله و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت
!یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد

:یک یوگیست به او گفت

 این چاله و همچنین دردت فقط در ذهن تو هستند در واقعیت وجود
! ندارند
!یک پزشک برای او دو قرص آسپرین پایین انداخت
!یک پرستار کنار چاله ایستاد و با او گریه کرد
یک روانشناس او را تحریک کرد تا دلایلی را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاله
! کرده بودند پیدا کند
!یک تقویت کننده فکر او را نصیحت کرد که : خواستن توانستن است
!یک فرد خوشبین به او گفت : ممکن بود یکی از پاهات رو بشکنی
.سپس فرد بیسوادی گذشت و دست او را گرفت و او را از چاله بیرون آورد

!!!آنکه می تواند انجام می دهد و آنکه نمی تواند انتقاد می کند

No comments:

Post a Comment