Friday, 18 May 2012

بیوگرافی ریچارد داوکینز



بیوگرافی ریچارد داوکینز
26 مارس 1941 برابر با زادروز «ریچاردداوکینز» دانشمند و زیست‌شناس بریتانیایی و استاد دانشگاه آکسفورد او یک رفتارشناس، زیست‌شناس فرگشتی و نویسنده کتاب‌های علمی برای عموم است. وی مدرس فهم عمومی علم در دانشگاه آکسفورد می‌باشد. از جمله افتخارات او، عضویت در انجمن سلطنتی علوم، و انجمن سلطنتی ادبیات است. وی در تفسیر و آموزش عمومی دانش نقش برجسته‌ای در انگلستان دارد.

                                 ریچارد داوکینز : Bad Design نشانه هائی از تکامل تدریجی
«ریچارد داوکینز» در ۲۶ مارس ۱۹۴۱ در نایروبی کنیا زاده شد. پدرش یک سرباز بود که در جنگ جهانی دوم از کنیا به انگلیس بازگشت تا به نیروهای متفقین بپیوندد. آن‌ها در سال ۱۹۴۹ زمانی که ریچارد هشت ساله بود به انگلستان بازگشتند. پدر و مادر ریچارد به علوم طبیعی علاقه‌مند بودند و پاسخ پرسش‌های او را به شکل علمی می‌داده‌اند.

داوکینز به گفته خودش در ۹ سالگی شروع به شک کردن در وجود خدا کرد. ولی برهان نظم او را قانع می‌کرد. البته دریافت این نکته که در جهان ادیان گوناگون وجود دارند و مسیحی بودن او کاملن شانسی بوده و اگر در جای دیگری به دنیا می‌آمد دین دیگری داشت رویش تاثیر گذاشت و فهمید که چون هزاران دین گوناگون وجود دارند همگی نمی‌توانند درست باشند. در ۱۶ سالگی با داروینیسم آشنا شد و دریافت که پیچیدگی‌های جانداران نیازی به خالق و طراح ندارد و ایمان دینیش را از دست داد.
او به دنبال علاقه‌ای که از کودکی به دنبالش بود. یعنی زیست‌شناسی رفت و در رشته جانورشناسی دانشگاه آکسفورد به تحصیل پرداخت. او پس از دریافت دکترا یک سال دیگر در آکسفورد ماند و زیر نظر نیکوتینبرگن رفتارشناس جانوری برنده‌ی‌ جایزه نوبل، استاد راهنما و تز دکترایش به پژوهش‌های رفتارشناسی جانوران پرداخت.
او در اواخر دهه‌ی شصت به عنوان استادیار در دانشگاه برکلی کالیفرنیا کار می‌کرد. این دوران مصادف بود با بحبوحه جنگ ویتنام که داوکینز هم‌چون بسیاری از استادان و دانش‌جویان دانشگاه مخالف آن بودند و او به شدت درگیر فعالیت‌های ضد جنگ شد. سپس او در ۱۹۷۰ به عنوان استاد در دانشگاه آکسفورد مشغول به کار گردید. در دهه‌ی هفتاد او به توضیح دانش برای عموم علاقه‌مندان روی آورد. نخستین کتابش را به نام «ژن خودخواه» در سال ۱۹۷۶ نوشت که کتابی مشهور و تاثیرگذار گردید و موجی نو در زیست‌شناسی فرگشتی ایجاد کرد.
او به عنوان نویسنده با مجلات سرشناس علمی و با دانشنامه انکارتا در زمینه دانش‌نامه فرگشت همکاری داشته است. او به عنوان دبیر ارشد با مجله‌ی فری اینکوایری همکاری دارد و جز هیات امنای مجله‌ی اسکپتیک [شک‌گرا] است.
او عضو گروه‌های خبره‌ی بسیاری از جمله آکادمی پادشاهی علوم و آکادمی پادشاهی ادبیات بریتانیا است. او هم‌چنین رییس بخش علوم زیستی انجمن پیش‌برد دانش بریتانیا می‌باشد. در سال ۲۰۰۴ کالج بالیول دانشگاه آکسفورد جایزه داوکینز را برای اهدا به پژوهش‌های برجسته در زمینه‌ی بوم‌شناسی و رفتارشناسی جانوران در خطر انقراض تاسیس نمود.
داوکینز در سال ۱۹۹۵ به دریافت صندلی فهم عمومی چالرز سیمونی آکسفورد نایل شد، که در سپتامبر ۲۰۰۸ به خاطر رسیدن به سن بازنشستگی اجباری دانشگاه باید از آن بازنشست شود. او هم‌چنین از ۱۹۷۰ عضو هیت مدیره‌ی نیوکالج آکسفورد بوده‌است.
نخستین کتاب او با عنوان ژن خودخواه، که در سال ۱۹۷۶ منتشر شده بسیار تاثیرگذار بوده است. در این کتاب او نقش کلیدی ژن‌ها را در فرگشت «تکامل» تشریح می‌کند و برای نخستین بار واژه «میم» را مطرح‌ می‌نماید. از آن پس او چندین کتاب نگاشته که همگی عناوینی شاعرانه دارند. ساعت‌ساز نابینا، صعودبه‌قله ‌ناممکن، گسیختن‌ رنگین‌کمان، داستان ‌نیاکان و پندار خدا که هر کدام شرح و بحث جنبه‌هایی از مفهوم داروینی انتخاب طبیعی هستند. یکی از کتاب‌های او که عنوانی شاعرانه ندارد فنوتیپ ‌امتدادیافته است، که به نظر خود داوکینز بدیع‌ترین اثر علمی اوست.
داوکینز از مروجان بزرگ داروینیسم و یک بی‌خدای مشهور است. او هم‌چنین یک آزاداندیش، انسان‌گرا ، شک‌گرا، خردگرای علمی است. داوکینز در کتاب پندار خدا (۲۰۰۶) عنوان نمود که خالق ماوراطبیعه به احتمال قریب به یقین وجود ندارد و ایمان دینی یک پندار غلط جا افتاده است. در نوامبر سال ۲۰۰۷ فروش این کتاب تنها در زبان انگلیسی به یک و نیم میلیون نسخه رسید. این کتاب به سی و دو زبان، از جمله فارسی ترجمه شده‌است.
او اعتقاد به آفرینش‌گرایی اخیر دنیا نوعی از آفرینش‌گرایی که بر پایه تعالیم انجیل و تورات، سن زمین و جهان را تنها چند هزار سال می‌داند را اشتباهی ابلهانه و مخالف عقل سالم می‌داند.
داوکینز بشدت با گنجاندن مباحث مربوط به آفرینش‌گرایی در تدریس علوم مخالف است زیرا وی آفرینش‌گرایی رایک بحث دینی می‌داند و معتقد است که آفرینش‌گرایی یک بحث علمی نیست.
داوکینز کلمه «میم» را به منظور توضیح این که چگونه اصول داروینی ممکن است برای تشریح گسترش عقاید و پدیده‌های فرهنگی بکار روند، ابداع کرد. این کار منجر به بوجود آمدن رشته ای بنام «میمتیک» گردید. میم به هر موضوع فرهنگی که یک ناظر بتواند آن‌را یک همانندساز در نظر گیرد، اشاره دارد. فرض داوکینز این است که بسیاری از پدیده‌های فرهنگی، بویژه هنگام روبرو شدن با انسان‌ها قابل همانند سازی هستند. میم‌ها همیشه بدون اشتباه کپی نمی‌شوند و در معرض تعدیل، ترکیب و تغییر بوسیله عقاید دیگر قرار دارند و این روند می‌تواند به تولید میم‌های جدید بی‌انجامد. این میم‌های جدید خود می‌توانند همانند سازهای کارآمدتر و یا ناتوان‌تری از نیاکانشان باشند واین زمینه‌ای است برای فرضیه فرگشت فرهنگی یا (تکامل فرهنگی) که متناظر با فرگشت بیولوژیک بر پایه ژن است. داوکینز پس از تعیین خطوط اصلی نظراتش در کتاب ژن خودخواه، وظیفه گسترش این نظریه را به عهده دیگران از جمله «سوزان‌بلک‌مور» گذاشت.

No comments:

Post a Comment