سالها پیش توسط یکی از دوستانم با شخصی اشنا شدم که مدعی بود اسرارِ کتابِ قران رو کشف کرده و ۱۲ جلد تفسیرِ نوینِ قران نوشته، دعوتش کردم به منزلم از ساعت حدودِ ۹ شب تا ۱۱ صبح فردا یکسره بیدار بودییم و بحث میکردییم من هر سوالی میکردم این میگفت آها.... یه صفحه از قران باز میکرد و میگفت جواب سؤالت اینجاست!
صبح یه سوال ازش کردم که دیدم آتیش گرفته!!
ازش پرسیدم من هر سوال ازت میکنم تو از قران برام جواب میدی، مثلا میگم از کجا معلوم که محمد پیامبرِ خدا هست؟ یه آیه میاری میگی تو قران نوشته ما محمد رو به پیمبری فرستادییم، میگم معاد؟ میگی قران و....
خوب از کجا معلوم که این کتاب کلامِ خدا باشه؟ در صورتی میشه جوابهاتون رو از قران قبول کرد که مطمئن بشییم این کتاب خودش از طرفِ خدا هست.
گفت آها..... یه صفحه از قران باز کرد که ببین اینجا نوشته قران از طرفِ ما هست و ......
گفتمای بابا تو که نمیتونی دلیلِ حقیقت بودنِ این کتاب رو از گفتهای خودش ثابت کنی ..
هر آدمی که دروغ میگه قسم میخوره که من دارم راست میگم،
من میتونم یه کتاب بنویسم هر چی دلم بخواد توش بنویسم بعد بگم به جون خاله هر چی نوشتم حقیقتِ و هر کی اینها رو باور نکنه سگ میشه.....
اینجا که معادلاتِ این آدم به هم خورد کنترلِ خودش رو از دست داد، آدمی که با تمامِ خونسردی و متانت به تمامِ سوالاتم در طولِ تمامِ شب جواب میداد در این لحظه عصبانی شد و شروع کرد به حرفهایِ بی منطق زدن، که تو به قران ایمان نداری؟ تو باید ایمان داشته باشی این کتابِ آسمانی هست و....
با یه نگاه سطحی به اکثر مذاهب میبینی که یک موضوعی رو فرض قرار میدن و بقیهِ اصول و احکام شون رو بر اساسِ اون اصل بنا میکنن، اگه فرضِ اول رو قبول کنیم، باور کردنِ بقیه چیزها عاقلانه و منطقی به نظر میاد اما اگه اون فرضِ اول رو حذف کنیم بقیه یه دستان آشکارا مهمل و بی اساس میشن.
به همین علت هستش که پیروانِ یک دین متوجهِ اشکالاتِ دینِ خودشون نمیشن چون فرضِ اول رو چشم بسته قبول کردند و همه چیز رو بر اساس اون فرض بنا میکنن پس چیزِ غیر معمولی رو در اعتقاداتشون نمیبینن اما به راحتی اعتقاداتِ دیگر ادیان رو نقد میکنن و اشکالاتِ آن ادیان رو به راحتی میبینن چون به اصلِ و فرض اول آان دین ایمان ندارند.
با یه مثال مطلب رو روشن تر بیان میکنم،
اگه باور کنیم که عیسی خدا هست و در قالبِ انسان به زمین آمده تا به بشریت کمک کنه،( چیزی که پیروانش مدعی هستن و هیچ دلیلی برایش ندران و فقط میگن این چیزیِ که باید بهش ایمان بیاری تا او خودش با معجزاتش به تو حقیقت رو نشون بده و هیچ راهی به جز ایمانِ به این مطلب نمیتونه به تو کمک کنه).
اگه این فرض رو قبول کنیم که عیسی خدا هست بنا بر این دیگه باور این که عیسی از مریم بدونِ نیاز به پدر متولد شده سخت نخواهد بود، دیگه هیچ کدوم از معجزاتِ نسبت داده شده به عیسی عجیب و غیر ممکن نخواهد بود و همچنین عمر ۲۰۰۰ و اندی سالِ یه عیسی....
در انتها تعریفی از ایمان میارم که برام جالب هست، چند روز پیش دوستی تعریفی از ایمان برام کرد که برام جالب اومد، این شخص میگفت ایمان پایه اولش دانش هست، شما در موردِ موضوعی مطالعه میکنید و بعد با بدست آوردن اطلاعات و تفکر در موردِ آن موضوع و درک حقیقتش به اون ایمان میاورید این نوع ایمان از روی تعصب و جهل نیست من به چنین ایمانی احترام میزارم اما ایمانی که از روی ترس و جهل باشه مورد احترامِ من نیست.
اکبر پور آقأیی
No comments:
Post a Comment