مسافری در شهرِ بلخ جماعتی را دید که مردی زنده را در تابوت انداخته و به سویِ گورستان میبرند و آن بیچاره مرتب داد
!و فریاد میزند و خدا وپیغمبر را به شهادت میگیرد که والله، بالله من زنده ام
چطور میخواهید مرا به خاک بسپارید؟
:اما چند ملا که پشتِ سرِ تابوت هستند، بی توجه به حال و احوال او رو به مردم کرده و میگویند
.پدر سوختهِ ملعون دروغ میگوید، مرده
مسافر حیرت زده حکایت را پرسید، گفتند: این مرد فاسق و تاجری ثروتمند و بدونِ وارث است. چند مدت پیش که به سفر رفته بود، چهار شاهد عادل خدا شناس در محضرِ قاضی بلخ شهادت دادند که مرده و قاضی نیز به مرگ او گواهی داد. پس
.یکی از مقدسین شهر زنش را گرفت و یکی دیگر اموالش را تصاحب کرد
حالا بعد از مرگ برگشته و ادعای حیات میکند. حال آنکه ادعایِ مردی فاسق در برابر گواهی چهار عادل خدا شناس مسموع نمی افتد. این است که به حکم قاضی به قبرستانش میبریم، زیرا که دفن میت واجب است و معطل نهادن جنازه
.سهراب سپهری(۱۵ مهر ۱۳۷۰ در کاشان- ۱ اردیبهشت ۱۳۵۹ در تهران) شاعر و نقاش ایرانی بود
او از مهمترین شاعران معاصر ایران است و شعرهایش به زبانهای بسیاری از جمله انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و
.ایتالیایی ترجمه شده است
.سهراب سپهری در غروب ۱ اردیبهشت سال ۱۳۵۹ در بیمارستان پارس تهران درگذشت صحن امامزاده سلطان علی ابن
محمد باقر روستای مشهد اردهال واقع در اطراف کاشان میزبان ابدی سهراب گردید. در ابتدا یک کاشی فیروزهای در محل دفن سهراب سپهری نصب شد، و سپس با حضور خانوادهویسنگی سفید رنگیجایگزینآن گردید که بر رویِ آن قسمتی
:از شعر "واحهای در لحظه" از کتاب حجم سبز با خطاطی رضا مافی حکاکی شده بود
به سراغ من اگر میاید
نرم و آهسته بیایید
مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهائی من
این سنگ در مهر ۱۳۸۴ با بی دقتی کارگران و به علت سقوط مصالح ساختمانی بر رویِ آن شکست و با سنگ سفید رنگ
.دیگری که سعی شده بود با سنگ قبلی شباهت داشته باشد تعویض شد
.نان حلال خیلی خوب است. ما باید همیشه دنبال نان حلال باشیم.مثلِ آقا تقی
آقا تقی یک ماست بندی دارد. او همیشه پول آب مغازه را سر وقت میدهد تا ابی که در شیرها میریزد و ماست میبندد حلال باشد. آقا تقی میگوید: آدم باید یک لقمه نان حلال به زن و بچهاش بدهد تا فردا که سرش را گذشت زمین و عمرش
.تمام شد پشت سرش بد و بیراه نباشد
دایی من کارمند یک شرکت است. او میگوید: تا مطمئن نشوم که ارباب رجوع از ته دل راضی شده، از او رشوه نمی
.گیرم. آدم باید دنبال نان حلال باشد
عمویِ من یک غذا خوری دارد. عمو همیشه حواسش است که غذایِ خوبی به مردم بدهد. او میگوید: در غذا خوری ما از گوشت حیوانات پیر استفاده نمی شود و هر چه ذبح میکنیم کرهٔ الاغ است که گوشتش ترد و تازه است و کبابش هم خوب در میآید. او حتما چک میکند که کرهٔ الاغها سالم باشند و گرنه آنها را ذبح نمی کند.عمویم میگوید: ارزش یک لقمه نان حلال از همهِ پولهایِ دنیا بیشتر است. آدم باید حلال و حروم بکند. عمویم میگوید: تا پول آدم حلال نباشد، برکت نمی کند.
.پول حرام بی برکت است
اما... من فکر میکنم پدر من پولش حرم است، چون هیچ وقت برکت ندارد و همیشه وسط برج کم میآورد. تازه یارانهها
.را هم خرج میکند و پول آب و برق و گاز نداریم که بدهیم. ماه قبل گاز ما را قطع کردند چون پولش را نداده بودیم
دیشب میخواستم به پدرم بگویم: اگر دنبال یک لقمه نان حلال بودی، پول ما هم برکت داشت و همیشه پول داشتیم. اما
اولین برنامه خبری شبکهِ ماریا تی وی مصر که همه مجریان و گردانندگان آن پوشش کامل حجاب و روبنده اسلامی دارند پخش شد. مجری شبکه در ابتداییِ برنامه اخبار از بینندگان زن این تلوزیون خواست که اگر در هنگام پخش برنامههایِ این شبکه مردی در حالِ تماشایِتلویزیونهست او را از اتاق بیرون کرده و فقط خانمها مجاز به دیدن برنامههای این شبکه هستند. زن مجری ماریا تی ویاعلامکرد دیدن چشمهایِ من (تنها قسمت بدن مجری که عاری از حجاب است) !از صفحه تلوزیون برایِ مردها به لحاظ شرع اسلام مجاز نیست .پس از هشدار، برنامه اخبار شبکه شروع شد
دانشگا باید دانشگاه باشد، دانشگای که دانشگاه نباشد، دانشگاه نیست" خمینی"
وال استریت حاصل خون شهدا است"محمد رضا نقدی رئیس بسیج"
دانشگاه رفتن خانمها از بدبختی هاست"جنتی"
تحولاتِ جهان بدون ایران در سایهِ رهبریِ ایت الله خامنهای به نتیجه نمی رسد"ضرغامی رئیس صدا و سیما"
ایستادگی ملت ایران در برابر تحریم ها، ازنتایج روضه داری است"ایت الله مصباح یزدی"
باید در ساخت خانهها دقت کرد تا اتاقها رو به قبله باشد"جوادی آملی"
حجاب عامل شیوع پایین سرطان پوست در ایران است"مدیر گروه پوست دانشگاه علوم پزشکی تهران"
پیش از وقوع انقلاب اسلامی، ایران کشوری بود که مردم آن در مقابل سایر ملتها سرشکسته بودند"علی لاریجانی"
امروز در جمهوری اسلامی یک گرسنه وجود ندارد"محمد رضا رحیمی معاون اول ریس جمهور"
من چند وقت پیش رفته بودم مکه. وقتی به عربستان میروید یک کارمند زن نمی بینید، اگر همین مسئله را در ایران عملیاتی کنیم، بسیاری از مشکلات حل میشود"موسی قربانی، عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس
.مذهبیونی که منبع اخلاقیات را دین میدونن حالا بیاید فلسفه ببافید`
.اخلاقیات مختص انسان نیست، اخلاقیات طی مراحلِ فرگشت به این حد رسیده
در زیر ویدئویِ دیگری میبینید که یک قورباغه با شهامت عجیبش قورباغهِ دیگهای را از دهانِ مار نجات میده
طبقِ نظرِ فرگشت "تکامل" اخلاقیات طی زمان به این حد رسیده و ریشه در تاریخ داره و از اجدادِ ما به ارث رسیده. اما مذهب میگه اخلاق قوانینِ الهی هست که توسط پیامبران برایِ بشر ابلاغ شده و در صورتِ حذف دین بی اخلاقی تمامِ دنیا
فکر و ذکرمان شد کسبِ آبرو، چه آبروئی، مملکت رو تعطیل کنید، دارالایتام دائر کنید درست تره. مردم نان شب ندارند، شراب از فرانسه میآید، قحطی است، دوا ،نیست، مرض بیداد میکند، نفوس حقٔ النفس میدهند باران رحمت از دولتی سر قبلهِ عالم است، و سیل و زلزله از معصیت مردم. میر غضب بیشتر داریم تا سلمانی. سر بریدن از ختنه سهل تر. ریختِ مردم از آدمیزاد برگشته، سالک بر پیشانی همه مهر نکبت زده، چشمها خمار از تراخم است، چهرهها تکیده از تریاک. اون چهار تا آب انبار عهدِ شاه عباس هم آبش کرم گذاشته، ملیجک در گلدان نقره میشاشد، چه انتظاری از این دودمان . با آن سر سلسلهِ اخته. خلق خدا به چه روزی افتادند از تدبیرِ
وی هیچ چیز نمیشنود. هیچ چیز نمیبیند و در زندگی سیاسی هیچ مشارکتی نمیکند. وی حتی نمیداند که هزینههایِ زندگی، که قیمتِ نان و آب و حبوبات و داروها و اجاره خانهاش همگی وابسته به تصمیمات سیاسی هستند. وی حتی به جهالت سیاسیاش افتخار میکند. سینهاش را جلو میدهد و ادعا میکند که از سیاست بی زار است. چنین آدم سبک مغزی نمیفهمد که از دل همین بی توجهیاش به سیاست است که زنان فاحشه و کودکان طرد شده بیرون میآیند، که دزدی زیاد میشود و از همه بد تر بر فساد دولت مدارانی که نوکر شرکتهایِ
بر سر چهار راه دو کودک خیابانی بر سر اسکناس 2000 تومانی همدیگر را تکه پاره می کنند آخر اسکناس نصیب آنکه بزرگتر است می شود ... کیسه خرید گوشت پیرمردی را موتور سواری قاپ می زند ...در میان ترافیک در خیابانی نه چندان بزرگ گردنبند خانومی را که پشت فرمان است می کشند
و می برند...بلوار میرداماد شب ها محل کسبِ دخترکان ماهرویی ست که غم نان دارند ... آگهی فروش کلیه بیداد می کند... پدران و مادران بسیاری شرمسار خواسته های فرزندانشان هستند ... جانبازان بی شماری در آسایشگاه ها رها شده اند ... قطعه شهدا هنوز یاآور هشت سال غیرت و جوانمردی ست ،یادآور دلاور مردانی که برای آسایش ملتشان جنگیدند
آیا اینجا ایران است ؟ سرزمین نفت ، سرزمینی سرشار از منابع طبیعی ؟؟؟ اینهمه فقر ! اینهمه فحشا ! اینهمه دزدی و جنایت و کلاهبرداری از کجا سرچشمه می گیرد ؟؟؟
وای که واژه سیاست حالم را دگرگون می کند... ما را به سیاست چه کار !؟ دست از بازی رنگ ها بردارید ... رنگ بی رنگی از همه رنگ ها خوش تر است ... دلار واحد پول ما نیست !!!
وای که زمزمه جنگ تنم را میلرزاند... یاد دوران کودکی و نوجوانی ام می افتم... حجله هایی که بر سر هر کوچه بود و عکس جوانان رعنایی که بر بالای آن اشک را بر دیده هر رهگذری جاری می کرد ... نفرین به جنگ ... هنوز اشک مادران فرزند از دست داده خشک نشده است... خداوندا ریشه نفاق و دشمنی و جنگ را از سرزمینمان بکن.
بنابهگزارشاترسیدهبهفعالینحقوقبشرودمکراسیدرایران » وبلاگنویسزندانیمحمدرضاپورشجری در حالت اغما در بهداری زندان گوهردشت کرج بسر
.می برد
وبلاگ نویس زندانی محمدرضا پور شجری ۵۱ ساله حدود ۳ روز پیش به حالت اغما فرو رفت و او را از زندان ندامتگاه کرج به بهداری زندان گوهردشت کرج منتقل کردند.
او همچنان در حالت اغما بسر می برد و بعضی از گزارشها حاکی از وخامت شدید وضعیت جسمی این زندانی است.
خانواده وبلاگ نویس زندانی طی روزهای اخیر تقریبا تمام روز مقابل زندان گوهردشت در انتظار ملاقت با عزیز خود هستند اما بازجویان وزارت اطلاعات ولی فقیه آخوند علی خامنه ای تا این لحظه مانع ملاقات
این خانواده با عزیزشان هستند و فقط به آنها گفته می شود که در حالت اغما بسر می برد. برخورد مامورین زندان با خانواده وبلاگ نویس زندانی غیر انسانی است.
وبلاگ نویس زندانی مدتهاست که از بیماریهای متعدد که اکثر آنها در زندان به آن مبتلا شده است رنج می برد.او از بیماری کلیه،پروستات و ناراحتیهای دیگر رنج می برد. اما بازجویان ولی فقیه مانع درمان این وبلاگ نویس زندانی بودند
تا اینکه شرایط وی به این نقطه حاد رسید و علیرغم گذشت چند روز بنابه گفته خانواده اش همچنان در اغما بسر می برد.
وبلاگ نویس زندانی محمدرضا پور شجری (سیامک مهر) شهریور 89 به دلیل قرار دادن دیدگاه ها و نظرات خودش بر روی وبلاگ شخصی اش به نام" گزارش به خاک ایران" دستگیر شد
و پس از چند ماه در سلول انفرادی و شکنجه های قرون وسطایی در دادگاه اول به اتهام واهی توهین به علی خامنه ای و اقدام علیه امنیت نظام به 3 سال زندان محکوم شد.
او شهریور ماه سال 90 بدستور بازجویان وزارت اطلاعات بدون هیچ دلیلی از بند زندانیان سیاسی زندان گوهردشت کرج جدا و به زندان ندامتگاه کرج منتقل گردید و از آن تاریخ تا روز به اغما رفتن ،وی در زندان ندامتگاه در کنار مجرمین عادی قرار داشت
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران ،عدم درمان وبلاگ نویس زندانی به دستور بازجویان وزارت اطلاعات که منجر به وخامت گراییدن وضعیت جسمی و به اغما فرو رفتن وی گردید را به عنوان یک جنایت محکوم می کند
و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار ارجاع پرونده جنایت علیه بشریت رژیم ولی فقیه آخوند علی خامنه ای به مراجع قضایی بین المللی جهت رسیدگی به جنایتهای وی می باشد.
دیکتاتور دین را به استخدام میگیرد، شرف و انسانیت را به استخدام خود میگیرد، دروغ میگوید، فریب میدهد، خدا را شاهد میگیرد که من دلسوزترین مردم در حقٔ شما ملت هستم، ولی روحیه ش لجوجترین و کینه ورزترین مردم است نسبت
.به خلق، وقتی سوار کار نشده وعده میدهد، وقتی سوار کار شد دیگر به هیچ چیز رحم نمی کند
اگر شما یک مسیحی هستید، شما در حالِ شروع یک سفرِ (کشف) جذاب هستید. در ده دقیقهِ آینده برایِ شما روشن خواهد
.شد که اعتقادِ شما به خدا توهمی بیش نیست
.مشکل اینه که توهمِ شما به همراهِ میلیونها مذهبیِ دیگه مثل شما، به نوع بشر آسیب میرساند
این مهم نیست که شما یک مسیحیِ متعصب، یا میانه رو یا یک مسیحی با اعتقادت سطحی هستید. توهمِ شما به ما آسیب
.میرساند
.هدفِ این فیلم کوتاه کمک به شماست تا با قرار دادنِ آئینهای شما را متوجه توهم تان بکند
.امید هست که این توانایی رو پیدا کنید که خودتان را از توهم نجات دهید وقتی توانستید ببینید چه بر سرِ شما آمده
.با هر شخصی که بیدار(درمان) میشه ما جهانِ بهتری برایِ زندگی خواهیم داشت
چطور ما میفهمیم که مسیحیان دچارِ توهم هستند؟
در این ویدئوِ کوتاه با قرار دادن و مقایسهِ مورمون ها، مسلمانها و مسیحیان
. آسانتر خواهد بود درکِ توهمِ مسیحیان اجازه بدهید با مورمونها شروع کنیم
.یک داستان کوتاه میتونه به ما کمک کنه تا بفهمیم از چه نوع توهمی صحبت میکنیم
یک شب جو در اتاقش برایِ عبادت نشاسته بود، ناگهان اتاقش پر از نور شد، و یک فرشته ظاهر شد، و فرشته به جو گفت: فرشته به جو گفت در جای در نیویورک صفحههایی طلائی از کتابِ مقدس دفن شده و دو سنگ مخصوص در کنارشون که به تو کمک میکنه تا لوحها را ترجمه کنی، وقتی جو ترجمه لوحها را تمام کرد فرشته لوح حهارا گرفت و دیگر هیچ وقت دیده نشد. کتاب ترجمه شده از لوحها داستانهای شگفت انگیزی را بیان میکنه، داستان میگه که در شمال آمریکا یه گروهِ یهودی در دو هزار سال پیش زندگی میکردند که این مردم شهرِ بزرگی داشتند و جنگِ بزرگی که میلیونها سرباز در
.آن کشته شدند و عیسی برایِ دیدنِ این مردم میآید
این داستانِ شگفت انگیزی هست، اینطور نیست؟! و جو قسم میخورد که این کاملا حقیقت دارد. حالا یک سوال؟ آیا شما این داستان را باور میکنید؟
اگر شما یک انسانِ هوشمند و نرمالی باشید، این داستان را باور نخواهید کرد، البته که باور نمیکنید. اما چرا؟ چرا برای شما مبرهن هست که این یک داستانِ خیالی هست؟ اول از هر چیز، شما به دنبالِ مدارک و شواهد میگردید. دو هزار سالِ پیش در شمالِ آمریکا میلیونها یهودی وجود نداشتند که بخواهند شهر سازی کنند و جنگ به راه بندازند. شما از کجا این را میدانید؟ زیرا در آنجا هیچ مدرکی برایِ اثبات این وجود ندارد. در آنجا هیچ خرابهای از شهر وجود ندارد. هیچ آثاری از میدانِ جنگ که در آن میلیونها انسان جنگ کرده باشند و مرده باشند وجود ندارد. مثل روز روشنِ که کتاب داره دروغ
.میگه
:دوم، شما مقایسه کنید داستان جو را با افسانههایِ دیگر. این داستان صحبت میکنه در بارهِ
-فرشتهِ جادوئی -
-لوحهایِ طلائی جادوئی-
-سنگهای غیب گویِ جادویی-
- غیب شدن جادوئی لوحها-
.این چیزها همشون خیالی هستند
.همانطور که لوبیایِ سحر آمیز خیالی هست
.حالا در اینجا چیز جالبی هست .میلیونها انسان در حقیقت داستان جو را باور کردند این میلیونها انسان عضو کلیسایِ مرمون
.هستند .کتابِ مقدسِ آنها کتابِ مورمون(جو) است. کتابی که ظاهرا جو از لوحها ترجمه کرد
می بینید، میلیونها انسان(پیروانِ مورمون) در داخلِ حبابِ توهمِ مورمون زندگی میکنند، و برایِ آنها این داستان کاملا و قطعا
.حقیقت دارد
در فرهنگ لغات معنی
de-lu-sion/
. آمده: یک باور غلطِ ثابت که در برابر برهان یا روبرو شدن با حقیقت مقاومت میکند
این معنی کاملا با مورمونها جور میاید، مورمونها دچارِ توهم هستند ما همه میتونیم با این موافق باشیم. اما اگر شما با یک مورمون ملاقات کنید و دربارهِ این داستان از او سوال کنید، او میتونه ساعتها در بارهِ این داستان با شما صحبت کنه. او هزاران دلیل داره. او میتونه به هر سوالِ شما پاسخ بده. این داستان برایِ یک مورمون کاملا و تماما حقیقت دأه.
وقتی مورمنها این داستان را درست میپندارن هم زمان دیگر انسانها که خارج از این حباب توهم هستند اشکالاتِ این
.مذهب را کاملا به سادگی میبینند و میفهمند
:حالا اجازه بدید توهم مسلمانها را ببینیم
داستان آغاز میگردد با نامِ شخصی به نامِ محمد، او نشاسته بود رویِ سجاده خودش، که نورِ شدیدی را میبینه همانطور که جو دیده بود. و همچنان فرشتهای که با او صحبت میکند، به نظر اشنا میاید، نه؟ فرشته با محمد صحبت میکند به مدتِ یازده سال، و بعد از آن روزی فرشته برایِ محمد یه اسب جادوئی میاورد، محمد سوارِ آسب میشود و به سمتِ بهشت میبرد، و بعد آسب محمد را به زمین باز میگرداند. هر چیزی را که فرشته به محمد گفته بود در کتابی به دقت نوشته شد و امروزه ما این کتاب را به نامِ قرآن میشناسیم.
حالا اینجا سوالی هست:
آیا شما این داستان را باور میکنید؟
آیا شما باور میکنید که فرشته قرآن را به محمد دیکته کرده؟
آیا شما باور میکنید که محمد سوارِ بر آسبِ جادویی شده و به بهشت رفته؟
البته که نه.
این دستان به اندازهِ داستانِ مورمونها تخیلی هست. حبابِ توهم مسلمانها دقیقا شبیه حبابِ تخیلی مورمونها هست.
برایِ مردمی که داخلِ این حباب توهم هستند این داستانِ خنده دار کاملا و تماما حقیقت هست. اما برایِ مردمی که از بیرونِ این حباب توهم نگاه میکنند، آنها به روشنی تخیلی بودنِ این دستان را میبینند، این بطورِ آشکارا مشخص هست که یه دستانِ تخیلی هست.
شما و من هردو میدونیم که اسب جادوییِ پرنده همانقدر تخیلی هست که گوزنهای پرندهِ بابا نوئل.
خوب حالا ما میتونیم بیائیم سراغ حبابِ توهمِ مسیحیان.
چطور ما میدونیم که مسیحیان دچارِ توهم هستند؟
برایِ اینکه دستانِ مسیحیان دقیقا مثلِ دستانِ مورمونها و مسلمانها هست. ما در داستان تخیلیِ مسیحیها این چیزها را داریم:
-(یک شبحِ جادوئی(که با مریم ملاقات میکند و مریم از او آبستن میشود-
-(یک پسرِ جادویی ( به نامِ مسیح-
-.یک ستارهِ جادوئی که مردم را به سمت مسیح راهنمایی میکند.-
- (و معجزاتِ جادوئی(که هیچ شاهد و مدرکی برایِ آن نیست-
-. مسیح میمیرد و بعد از سه روز به صورتِ جادوئی زنده میشود-
-.او برایِ عدهای از مردم ظاهر میشود برایِ اثبات زنده شدنِ مجددش-
-.و به طورِ جادوئی به بهشت میرود و دیگر هرگز دیده نشده است.-
تمامِ این داستانِ جادوئی با نبود مدارکِ قابلِ قبول آشکارا آن را همطراز با افسانه لوبیایِ سحرامیز میکند.
در اینجا چیزی هست که من امیدوارم تا به شما کمک کند تا بهتر متوجه بهسوید:
در دنیا چهار میلیون انسان وجود داره که به حباب توهمِ شما آنگونه که شما به حبابِ توهم مورمونها و مسلمانها نگاه میکنید، نظر دارند.
به بیانِ دیگر چهار میلیون انسان خارج از حلقهِ توهمِ مسیحیان وجود دارند که به طورِ آشکارا میتوانند تخیلی بودن دستانِ مسیحیان را تشخیص بدهند.
.حقیقت این است که داستان مسیحیان نیز یک افسانهِ تخیلی هست
اگر شما یک مسیحی هستید حالا باید قادر باشید تا ببینید که چه اتفاقی دارد میافتد. به عنوانِ یک مسیحی شما بطورِ کامل داستان مورمونها و مسلمان ها را رد میکنید. چرا؟ برایِ اینکه اینها افسانههایِ تخیلی هستند و هرکسی این را میداند
.شما به خوبی میدانید که همهِ ادیانِ دیگه توهم و افسانه هستند
حالا به سادگی این را تشخیص میدهید که دینِ مسیحیان دقیقا مثل بقیه هست، تمامِ انسانههایِ داخل حلقهِ مسیحیت متوهّم
.هستند
.مسیحیان متوهّم هستند
.هر انسانِ عاقلی این را تشخیص میدهد
در اینجا (دیاگرام حباب ها) یک موقیعتِ عاقلانه میبینید که انسانههایِ هوشمند در آن قرار دارند. با بیرون رفتن از تمامِ این حبابهایِ توهمی
.خودتان را از توهم نجات دهید
چرا شما احتیاج دارید که توهم خود را دارمان کنید؟ برایِ اینکه تمامِ این توهمات به ما به عنوانِ نوع بشر آسیب میرساند. یک سیاره پر از انسانههایِ متوهّم جایِ امنی نیست. فقط نگاه کنید که چطور مسیحیت مسیرِ تفکرِ شما را
.منحرف میکند
.مشکل یک: توهم مسیحیت شما را به طور ظالمانهای موهوم پرست میکند
شما قدرت اجابت دعا را باور میکنید حتا اگر دیده باشید که تمام مدارکِ علمی نشان میدهد که دعا تاثیری ندارد. باور
.تاثیرِ دعا کاملا موهوم است
.مشکلِ دوم: توهم مسیحیت به طورِ اساسی زندگی انسانها را تنزل میدهد
.ما خیلی راحت سربازان را به میدانِ جنگ میفرستییم با این ایده که مردن خوب هست، زیرا که وقتی مردی میری به بهشت در .حقیقت بهشت تخیل محض هست. باورِ بهشت موهوم پرستی هست
مشکلِ سوم: توهم مسیحیت جایگزین میکنه تفکرِ ریشهای و اساسی را با افسانههایِ خطر ناک. به طورِ مثال، شصت درصد از انسانهایِ بالغ در امریکا باور دارند که مسیح باز خواهد گشت برایِ تخریب زمین. افسانهای مثلِ این به طورِ کلی فکرِ شما .را در موردِ آینده نوع بشر منحرف میکند، و همچنین جریان حرکتِ علم را کند میکند
و این لیست همچنان میتونه ادامه داشته باشه. توهم مسیحیت شما را مجبور میکنه که تفکر ریشهای و اساسی را رها
.کنید در بیشتر مواقع از زندگی
.غیر عاقلانه بودن شما به ما آسیب میرساند
هدفِ من اینجا این نیست که شما را به خاطرِ مذهبتان سرزنش کنم، اما میخواهم تا توهمِ شما اصلاح شود. راهِ حل مستقیم اینه که به سادگی تفکر کنید راجع به توهم خود و آن فرو خواهد ریخت مثل خانهای که با کارتهایِ بازی ساخته شده
.باشند
.تفکر راهِ حل هست
اگر شما تفکرِ عمیق داشته باشید، توهم شما برایِ تان آشکار میشود، و شما میتوانید مسیر دارمان را پیش بگیریید. شما
:میتوانید سفر رهایی خود را همین حالا شروع کنید. بطورِ مثال از خود بپرسید
چرا تمامِ مطالعاتِ علمی نشان میدهد که اجابتِ دعا غیر ممکن هست؟
چرا شما به عنوان یک انسانِ خردمند، به طورِ کامل مکانِ جادوئی به نامِ بهشت را باور دارید؟
چرا شما باور دارید که شخصی را خدا بنامیید که هیچ مدرکِ تجربی از آن نیست؟
.بطورِعاقلانه به به مذهبِ خود فکر کنید ، خواهید دید که چقدر توهمی هست
.با کمی اقبال، حباب توهم که شما را محاصره کرده خواهد ترکید، و شما میتونید به یک انسانِ نرمال و سالم تبدیل بشید
************************
بابتِ اشکالاتِ ترجمه پیشاپیش عذر خواهی میکنم، وقتی خواستم این ویدئو را پست کنم به این فکر افتادم که ترجمهای هر
چند مختصر بنویسم تا کسانی که به زبانِ انگلیسی آشنایی ندارند از کلیتِ محتوا آگاهی پیدا کنند، امیدوارم مفید واقع بشه.