Tuesday, 23 October 2012

ادعایِ مردی فاسق در برابر گواهی‌ چهار عادل خدا شناس مسموع نمی افتد.



مسافری در شهرِ بلخ جماعتی را دید که مردی زنده را در تابوت انداخته و به سویِ گورستان می‌‌برند و آن بیچاره مرتب داد   
!و فریاد می‌‌زند و خدا وپیغمبر  را به شهادت می‌‌گیرد که والله، بالله من زنده ام
چطور می‌‌خواهید مرا به خاک بسپارید؟
  :اما چند ملا که پشتِ سرِ تابوت هستند، بی‌ توجه به حال و احوال او رو به مردم کرده و می‌‌گویند
.پدر سوختهِ ملعون دروغ می‌‌گوید، مرده
مسافر حیرت زده حکایت را پرسید، گفتند: این مرد فاسق و تاجری ثروتمند و بدونِ وارث است. چند مدت پیش که به سفر رفته بود، چهار شاهد عادل خدا شناس در محضرِ قاضی بلخ شهادت دادند که مرده و قاضی نیز به مرگ او گواهی‌ داد. پس   
.یکی‌ از مقدسین شهر زنش را گرفت و یکی‌ دیگر اموالش را تصاحب کرد
حالا بعد از مرگ برگشته و ادعای حیات می‌‌کند. حال آنکه ادعایِ مردی فاسق در برابر گواهی‌ چهار عادل خدا شناس مسموع نمی افتد. این است که به حکم قاضی به قبرستانش می‌‌بریم، زیرا که دفن میت واجب است و معطل نهادن جنازه   
.شرعا جایز نیست
برگرفته از کتاب "کوچه" اثرِ شاملو

No comments:

Post a Comment